در خصوص تفکر پلورا لیستی، دو مطلب را به شکل مسلم و متیقن، می توان از آیات قرآن استنیاط کرد:
1. نفی انحصارطلبی و تخطئه پیروان ادیان دیگر به جهت انحصاری دانستن حقانیت عقیده خود و باطل دانستن دیگر شرایع و از جمله شریعت اسلام:
قالت الیهود لیست النصاری علی شیء و قالت النصاری لیست الیهود علی شیء و هم یتلون الکتاب کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم فالله یحکم بینهم یوم القیامه فیما کانوا فیه یختلفون (بقره /113):یهودیان و مسیحیان با تخطئه یکدیگر تنها و تنها خود را حق می دانستند و برای دیگران ارزش و اعتباری قائل نبودند و هر کس دیگر هم چنین نظر و اعتقادی را ابراز و اظهار نماید، از جاهلان است. در قیامت خداوند میان عقاید و آراء مختلف داروی خواهد نمود.
و نیز: و قالت الیهود والنصاری نحن ابناءالله و احباوه قل فلم یعذبکم بذنوبکم بل انتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و لله ملک السموات و الارض و مابینهما و الیه المصیر (مائده /18):یهود و نصاری [به اعتبار پیروی از پیامبرانی (عیسی (ع)و عزیر(ع) که آنانرا فرزندان خدا می شمردند] خود را فرزندان و دوستان خاص خدا می دانستند. به آنان بگو اگر چنین است، چرا به کیفر گناهتان شما را گرفتار حوادث تلخ و شکست و خواری می کند؟یقیناً آن تصور و خیال شما نادرست است و شما نیز مانند دیگر انسانها و پیروان دیگر شرایع هستید. خداوند حسابرسی نموده و پاداش و کیفر خواهد داد.
تفکر انحصارطلبانه و تنگ نظری دینی و عدم رضا به زندگی مسالمت آمیز با دیگران، علاوه بر طرد و رد قاطع در آیات مذکور، در آیات 111و135سوره بقره نیز به شدت مورد تخطئه و مخالفت قرار گرفته است.
علاوه بر این، خداوند در قرآن بارها پیروان دیگر شرایع را اهل نجات و هدایت و مورد لطف و عنایت خود دانسته است:
ان الذین امنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله والیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (بقره /62): از مسلمانان و یهودیان و مسیحیان و صابئان هر کس به خدا و معاد ایمان داشته باشد و اعمال شایسته انجام دهد، خداوند پاداش او را خواهد داد و او هیچ ترس و نگرانی نخواهد داشت.
همین معنا و مضمون در آیه 69 سوره مائده تکرار شده و با اندکی تفاوت در آیه زیر آمده است:
ان الذین و الذین هادوا والصابئین والنصاری والمجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ان الله علی کل شیء شهید (حج /17):روز قیامت خداوند میان مسلمانان، یهودیان، صابئان، مسیحیان، مجوس و مشرکان، داوری خواهد نمود، چه، او بر همه چیز شاهد و گواه است.
چنان که مشاهده می شود، آیات فوق و نیز بسیاری آیات دیگر، تفکر انحصارطلبی پیروان ادیان را شدیدا، مورد حمله و تخطئه قرار داده است.
2. از سویی، برتری قرآن بر کتب دیگر و طبعا دین و شریعت اسلام بر دیگر شرایع نیز در این کتاب مقدس مورد تاکید قرار گرفته است، از جمله:
...و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه. ..(مائده /48): این کتاب را بر تو نازل کردیم در حالی که تصدیق کننده دیگر کتب آسمانی است، منتها تصدیق با هیمنه، یعنی بر آنها اشراف و حق دخل و تصرف دارد، تا قسمتهای تحریف شده نادرست آنها را ترمیم و اصلاح نموده و نواقص آنها را کامل کند.
روایتی در همین زمینه از پیامبر(ع) نقل شده که فرمود:
ان الله عزوجل جعل کتابی المهیمن علی کتبهم الناسخ لها (تفسیر نور المثقلین، ج1،ص639؛ طبرسی، ج1، ص57): خداوند عزوجل کتاب مرا مهیمن بر کتب پیشینیان و ناسخ آنها قرار داد.
نسخ یعنی پالایش اصول و فروع تحریف شده و نیز تکمیل و روزآمد نمودن فروع و شریعت؛ که طبعا با ابقاء اصول مصون از تحریف و نیز پاره ای از فروع، همراه خواهد بود.
و لوا من اهل الکتاب لکان خیراً لهم منهم المومنون و اکثرهم الفاسقون (آل عمران /110): اگر اهل کتاب ایمان آورند برای آنان بهتر خواهد بود اما از آنان اندکی مومن و اکثرشان فاسق هستند.
-یا اهل الکتاب قد جائکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتاب و یعفوا عن کثیر قد جائکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من رضوانه سبل السلام. ..(مائده /15و16): ای کتاب رسول ما آمد تا حقایق و احکام بسیاری از آنچه از کتاب آسمانی [تورات و انجیل] را پنهان می دارید برای شما بیان کند و از بسیاری از خطاهای شما در گذرد.] همانا از جانب خداوند برای شما برای شما نوری و کتابی مبین آمد. خداوند با آن هر که را از پی رضای او راه سلامت پوید، هدایت می کند...
- نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القران (یوسف/3): ما با وحی قرآن بهترین حکایات را بر تو می خوانیم.
- قل لئن اجمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القران لا یاتون بمثله (اسراء /88): بگو اگر انس و جن جمع شوند تا نظیر این قرآن را بیاورند، هرگز بر آن قادر نخواهند بود.
- لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله (حشر/21): قرآن را بر کوه نازل می کردیم، کوه را می دیدی که از ترس خدا متلاشی می شد.
تمام این آیات و آیات فراوان دیگر تصریحا و یا تلویجا بر تفوق و برتری قرآن بر کتب پیشنیان و نهایتا تفوق شریعت اسلام بر دیگر شرایع دلالت دارند. همچنین آیه «امنوا بما انزلت مصدقا لما معکم و لا تکونول اول کافر به» (بقره /41) بر مطابقت و هماهنگی قرآن با نشانه ها و علائمی که در کتب پیشین آمده بود تاکید می کند و تعبیر دیگری مفاد این آیه است که می فرماید:
الذین یتبعون الرسول الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراه و الانجیل (اعراف /157): اوصاف این پیامبر و این قرآن با آنچه در تورات و انجیل آمده مطابق است.
اوصاف و نشانه هایی که سبب شد آنان پیامبر(ص) را مانند فرزند خود شناخته و در پیامبری او از جانب خدا، تردید نکنند:
یعرفونه کما یعرفون ابناءهم (بقره /246،انعام /20)
و بر همین اساس انتظار بعثت و آمدن او را داشتند و از این جهت، توقع می رفت که پیشگام ایمان به پیامبر باشند نه پیشتاز کفر و انکار و مخالفت: «و لا تکونوا اول کافر به.» (بقره /41).
پلورالیزم و نسخ ادیان
از مباحث گذشته مستفاد می شود که میان ادیان و آموزه های پیامبران در اصول و مسائل اعتقادی وحدت وجود دارد، چنان که به این مساله در آیه 13سوره شوری صریحاً اشاره شد است. هر چند در پاره ای مسائل تحریفاتی از قبیل تثلیت و نیز در برخی فروع عملی و احکام شریعت تحریف رخ داد، اما قرآن و اسلام به دخل و تصرفات و اصلاح و ترمیم هایی دست زده است و معنای این که اسلام ادیان پیشین را نسخ کرده نیز همین می باشد. نسخ بدین معنا را مدافعان پلورالیزم نیز می پذیرند، چنان که دکتر سروش می گوید:
در بحث پلورالیزم باید موضع خود را از پیامبران جدا کنیم. هر پیامبر و پیشوای مذهبی فقط به دین خود دعوت می کند، یعنی هیچ پیامبری نمی تواند پلورالیست باشد... خواسته هر دین انحصار است. (سروش، تازه های اندیشه پلورالیزم، ص68)
این ویژگی از اختصاصات و امتیازات [پیامبران] است: مانند جهاد ابتدایی، ازدواجهای متعدد، حرمت ازدواج همسران پس از وی و... . ما که بیرون از ادیان می ایستیم، اگر به مقتضای پلورالیزم رسیدیم باید به آن عمل کنیم و ما نیامده ایم پیامبری کنیم. (سروش، مجله کیان، شماره 40،ص15)
اختصاصات النبی(ص) مورد اشاره ی سروش، احکام و تکالیف ویژه ای است که در برخی منابع روایی و تاریخی، از جمله در مناقب ابن شهر آشوب (ج1،ص142) به آنها پرداخته شده اما این ادعای برون دینی که «ما که بیرون از ادیان می ایستیم اگر به مقتضای پلورالیزم رسیدیم باید به آن عمل کنیم» براساس مباحثی که پیش از این مطرح شد، داوری انحصاری عقل نیز آن را ایجاب می کند، یعنی اگر به مقتضای پلورالیزم رسیدیم، باید به احتیاط یا تخییر عملی و نظری که احیاناً همان پلورالیزم است عمل شود و راهی جز آن وجود نخواهد داشت. اما از نگاه درون دینی، اصل بر تبعیت و پیروی از گفتار و رفتار پیامبر(ص) است، مگر جایی که دلیل معتبری خلاف آن را ثابت کند، مانند همین اختصاصات النبی(ص) که محدوده معینی را شامل می شود و نباید و نمی توان از کنار مسأله ای به این اهمیت با یک نظیرسازی و قیاس آن با سایر اختصاصات النبی(ص) گذشت.
پلورالیزم شمول گرا
مفهوم و تعبیر شمول گرایی پلورالیزم در برابر کثرت گرایی و انحصار گرایی محض، یک مفهوم قابل دفاع است که با مبانی دینی ما نیز انطباق دارد. کارل رانر، متکلم مسیحی پلورالیسست شمول گرا، مسیحیت را دین مطلق و عیسی مسیح را کلمه منحصر خدا می داند که جز از طریق او نمی توان رستگار شد، اما وی مسیحیان گمنام یا بی نام و نشان را هم نجات یافته و مشمول لطف و عنایت خداوند می شمارد. او تمام کسانی را که پیش از مسیح و مسیحیت می زیسته اند و نیز پیروان کنونی سایر ادیان را جزو مسیحیان بی نام نشان شمرده و اهل نجات و هدایت می داند. (نراقی و. ..، ص415)
در آثار متفکران اسلامی نیز نظیر این مطلب را فراوان می توان بافت؛ به عنوان مثال، اسلام واقعی و اسلام منطقه ای که شهید مطهری از آن یاد می کند و برخی افراد- برای نمونه دکارت، عارف فرانسوی- را با آنکه رسما مسیحی و پیرو دیگر ادیان هستند مسلمان فطری می داند، از این موارد است. (مطهری، ج1،ص294) و یا ربانی گلپایگانی در تحلیل و نقد پلورالیزم دینی می گوید:
کسانی که از شریعت الهی بی خبرند و از روی تقصیر هم نیست یا خبر دارند ولی در چنان جزمی به سر می برند که احتمال خطا در راه خود نمی دهند و در غفلت محض به سر می برند، عالم معاند یا جاهل مقصر نیستند و از طرفی در پیروی از شریعت فطرت و خرد تا آن جا که در قلمرو هدایت آن است کوتاهی نمی کنند و انگیزه های منفی در کارهایشان، مانند شهرت طلبی، مقام و مال و منال ندارند، چنین افرادی در واقع خداپرست و پیرو حقیقت اند و ناآگاهانه به بخشی از شریعت الهی، جامه عمل می پوشند و در مسیر نجات سعادت قرار دارند. (ربانی گلپایگانی، ص131)
علاوه بر این، براساس آیات پیش گفته نیز می توان گفت: هر چند اسلام کامل تر و در درجه اول است، ولی آیین ها و مذاهب دیگر هم دارای حقانیت و بار هدایت و نجات هستند و به حکم ترتب اصولی، اگر کسی به امتیاز و برتری اسلام نرسید و به مقتضی دین و باور یقینی خود عمل نمود، برخوردار از هدایت و نجات و مورد لطف الهی خواهد بود؛ مهم آن است که فرد در برابر آن چه حق تشخیص داده تسلیم کامل باشد و انقیاد و اطاعت خویش از حق را نشان دهد: «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم»(شعراء/89) قلب سلیم به تعبیر لغت شناس معروف قرآن، راغب اصفهانی، قلبی است که از فریب و تباهی بر کنار باشد: «المتعری من الدغل» (راغب اصفهانی، ذیل ماده سلم )؛ و در صدد فریب خویش و دیگران نباشد. بیانی از علی(ع) در نهج البلاغه نقل شده که بسیار قابل تامل است:
لأنسبن الاسلام نسبه لم ینسبها احد قبلی: الاسلام هو و التسلیم هو الیقین...
(نهج البلاغه، حکمت 125): توصیفی از حقیقت اسلام ارائه کنم که پیش از من گفته نشده باشد: حقیقت اسلام تسلیم کامل بودن است و تسلیم کامل یعنی: داشتن عقیده و یقین، اقرار و تصدیق و عمل به مقتضای آن.
با توجه به شواهد و قرائن عقلی، مانند عقاب بلابیان؛ و نقلی، مانند «لانکلف نفسا الا وسعها» (مومنون /36) و از آنجا که آن حضرت(ع)متعلق یقین، تصدیق و عمل را بیان نفرموده، می توان گفت: شرط نجات و بهشتی شدن همان تسلیم کامل در قبال آن چیزی است که آن را حق می دانیم، مشروط به آن که در مبادی و مقدمات رسیدن به آن، قصور و بی توجهی غیر قابل بخششی نشده باشد، یعنی اگر یقین و تصدیق در چهارچوب طبیعی و از مجاری منطقی حاصل شود و ضمناً فرد بدان ملتزم باشد، کفایت می کند. این کفایت یا از این رهگذر است که احکام و شرایع مختلف، مانند اوامر و نواهی امتحانی، برای تعیین درجه تسلیم و انقیاد انسانها هستند و گرنه در متعلق تمام یا برخی احکام- چنان که اشاره شد- مصلحت و مفسده نیست؛ و یا از این جهت است که فرد پس از جستجو و به کار گرفتن توان فکری و اطلاعاتی خود، هر چند به حق واقعی نرسد، عقلا و شرعا معذور خواهد بود و حتی به خاطر این زحمت و کوشش مستحق پاداش خواهد بود، نظیر آنچه در باب اجتهاد گفته شده است: اذا اجتهد الحاکم فاصاب فله اجران و ان اخطا فله اجر واحد. (محمدی، ص345) در توجیه پلورالیستی مساله نیز ممکن است گفته شود اگر احکام دینی را دارای واقعیتی جدای از امر و نهی بدانیم، میان کسانی که اتفاقاً به آن واقعیت دست می یابند و کسانی که به آن نمی رسند، هر چند کوتاهی و قصوری هم رخ نداده باشد، می توان تفاوتهایی قائل شد؛ مثلاً به آنانی که رسیده اند، پاداش اضافی تعلق گیرد؛ نظیر این که کارفرمایی برای رسیدن به گنجی، کارگرانی را به کار گیرد تا منطقه معینی را بکاوند، ضمناً دستمزد روزانه آنان را بپردازد و زحمت و تلاش آنان را کارگرانی که احیاناً کم کاری و یا سوءاستفاده نموده باشند، به بهترین و بالاترین مبلغ و حتی خیلی بیش از تصور و انتظارشان بپردازند. حال اگر پس از مدتی، یک یا چند نفر از آن کارگرها، اتفاقاً به گنج مورد نظر دست یابند و صاحب کار، جز پاداش و مزد روزانه ای که به همه می دهد، امتیاز و بهره ای اضافی به آن یک یا چند نفر اختصاص دهد، این اقدام او هیچ اشکال عقلی و منطقی نخواهد داشت. در واقع، از این دیدگاه تفاوت میان مسلمان و غیر مسلمان سلیم النفس و یا تفاوت جمعیتی معین از مسلمانها مثلا شیعیان با دیگر مسلمانها، اگر قول به این تفاوت دلیل و ضرورتی داشته باشد- چنین توجیهی خواهد داشت.
منابع و مآخذ:
قرآن کریم ترجمه مهدی الهی قمشه ای.
ابن شهر آشوب. المناقب. بیروت: دارالاضواء 1412ه ق.
باربر، ایان. علم و دین. تهران: نشر دانشگاهی، 1374.
توفیقی، حسین. کلام مسیحی. تهران: نشر مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1377.
دانته. کمدی الهی، ترجمه مهدوی دامغانی. تهران: موسسه نشر، 1378.
راغب اصفهانی. المفردات فی الفاظ القرآن. انتشارات مرتضوی، 1376.
ربانی گلپایگانی. تحلیل ونقد پلورالیزم دینی. تهران موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378.
زیبایی نژاد. درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت.
سلطانی و...، عقل و اعتقاد دینی. تهران: نشر قیام 1376.
صبحی الصالح. نهج البلاغه. قم: انتشارات هجرت، 1395ه ق.
طباطبایی، محمدحسین. المیزان. قم: موسسه اسماعیلیان. 1349.
طبرسی. الااحتجاج. تهران: انتشارات اسوه، [بی تا]
سوش، عبدالکریم، مجله کیان، تهران: شماره 36.
محسن، جوادی. مساله باید و هست، قم: انتشارات دفتر تبلیغات حوزه قم، 1375.
محقق خراسانی، کفایه الاصول، تهران: انتشارات علمیه اسلامی، دو جلدی [بی تا].
محمدی، ابوالحسن. مبانی استنباط حقوق اسلامی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373.
مطهری، مرتضی. مجموعه آثار، ج1، عدل الهی، قم: نشر صدرا، 1374.
مهر، فرهنگ. دید نواز دینی کهن. تهران: انتشارات جامی، 1374.
الحویزی، عبدالعلی. (با تعلیقات رسولی محلاتی). نورالثقیلین. قم: دارالکتب اسماعیلیان، [بی تا]
منبع: فصلنامه آینه معرفت